16/07/2024

فقر موقت – فقر نهادینه شده

بی عدالتی و عدم تساوی در تقسیم نعم اجتماعی ذاتی نظام سرمایه‌داری‌ست.

در کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری که اقتصادشان نه بر مبنای فرآورده‌های خام زمینی بلکه بر مبنای تولید کالاهای صنعتی شکل گرفته است، استثمار بسیار شدیدتر از کشورهای دیگر سرمایه‌داری‌ست ولی فقر نهادینه نیست. با افت و خیز تولید سرمایه‌داری، سطح معیشت تولید کننده نیز افت و خیز می‌کند.

مثلاً در آلمان میلیون‌ها نفر در خط فقر زندگی می‌کنند ولی تعداد مردمان زیر خط فقر بسیار اندک هستند. با رشد تولید ناخالص ملی تعداد مردمان زیر خط فقر به بالای خط فقر می‌رسند و در شرایط برعکس تعداد خط فقری‌ها افزایش می‌یابد.

در برخی کشورها ساختار سرمایه‌داری به گونه‌ای‌ست که فقر مطلق به شیوه زندگی شناخته شده اکثریت مطلق جامعه تبدیل می‌شود. مثل هند. در هند یک فقر نهادینه شده دویست ‌ساله‌ای حکمفرماست. در حالی که هند به کشوری امپریالیستی تبدیل شده است ولی در این شیوه زندگی (فقر مطلق اکثریت) تغییری روی نداده است.

فقر در ایران

مرکز پژوهش‌های مجلس ایران در گزارشی اعلام کرده است که   در سال ۱۴۰۱ بیش از ۲۵ میلیون نفر زیر خط فقر قرار داشتند. (اقتصاد انلاین)

این یک دروغ فاحش است. تعداد کارگران و خانواده‌هاشان در همین سال بیش از ۵۴ میلیون بوده‌اند. همه آنها در زیر خط فقر زندگی می‌کردند.

خط  فقر واقعی در سال ‍۱۴۰۰ حدود ۱۲ میلیون تومان تعیین شده بود، در حالی که مزد یک کارگر با خانواده سه نفره با مزایا به حدود ۶ میلیون می‌رسید در واقع در این سال کارگران ۲٫۵ برابر پائین‌تر از خط فقر مزد گرفته‌اند. تعداد این کارگران با خانواده‌هاشان ۵۲ میلیون نفر تخمین زده می‌شود.

در سال ۱۴۰۱ شورای سازماندهی مبارزات کارگران قرار دادی نفت، خط فقر را ۳۰ میلیون تومان برآورد می‌کند. در حالی که مزد یک کارگر متوسط صنعتی با خانواده سه نفره ۵ تا ۶ میلیون تومان بوده است. اگر تورم ۱۰۷٫۵۵ درصدی (استیو هانکه اقتصاددان کاربردی اهل آمریکا ) را نیز به حساب آوریم در می‌یابیم که ارزش مزد این کارگر به طور واقعی نه ۵ تا ۶ میلیون بلکه ۲ تا ۳ میلیون تومان است. یعنی در سال ۱۴۰۱ کارگران واقعاً حدود ۱۰ برابر زیر خط فقر بوده‌اند.

در سال ۱۴۰۱ تعداد کارگران ایران با سال ۱۴۰۰ تفاوتی نشان نمی‌دهد. ولی با فقر بیشتری دست به گریبانند.

اگر خط فقر را مقدار پولی حساب کنیم که هر فرد خانواده می‌تواند با آن ۲۴۰۰ کیلو کالری مورد نیاز زندگی‌اش را تأمین کند، در سال ۱۴۰۱ هر فرد خانواده‌ کارگری فقط می‌توانست ۲۴۰ کیلو کالری را تأمین نماید.

در واقع در سال ۱۴۰۱ حدود ۵۴ میلیون نفر از زحمتکشان کشور ما ده برابر زیر خط فقر بودند و گرسنگی می‌کشیدند.

در سال ۱۴۰۲ وضعیت غمبارتر از سال گذشته است. «حداقل هزینهٔ زندگی یک خانوادهٔ چهارنفره در دی‌ماه ۱۴۰۲ ماهیانه ۴۶ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان می‌باشد. هزینهٔ خوراکی یک خانواده در دی ماه ۱۴۰۲ برای ۱۸ قلم کالای اساسی حدود ۱۲ میلیون و ۳۶۰ هزار تومان می‌باشد.» (سایت بالاترین)

این در حالی‌ست که «حقوق پایه کارگران ۵,۳۰۷,۳۳۰ تومان و حداقل دریافتی ماهانه کارگران بدون سابقه و مجرد ۷,۳۰۸,۲۸۴ تومان می‌باشد.» این کارگر و خانواده سه نفری‌اش با مزایا درماه ۱۱۰۸۸۰۰۰ تومان مزد دریافت می‌کنند (اگر کارفرما مزد آنها را بپردازد). در واقع در سال ۱۴۰۲، ۵۴ میلیون نفر از ۸۵ میلیون نفر مردم ایران زیر خط فقر قرار دارند.

محاسبات فوق مربوط به کارگران کشور ماست. دیگر زحمتکشان این مرز و بوم و اقشار پائینی طبقه متوسط نیز در همین سطح زیر خط فقر کشیده می‌شوند و یا شده‌اند.

«داده‌ها نشان می‌دهند که نرخ خط فقر درسال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۴۰۱ با رشد بیش از ۶۸ درصدی مواجه شده و تأمین درآمد برای طبقه متوسط و کارگر را سخت کرده است.» (سایت عصر ایران) به بیان دیگر بخشی از طبقه متوسط نیز زیر خط فقر زندگی می‌کنند. در این صورت بیان «نرخ فقر برای چندمین سال پیاپی در سال ۱۴۰۱ در حدود ۳۰ درصد قرار گرفته است. یعنی ۳۰ درصد از ایرانیان در زیر خط فقر قرار دارند.» (اقتصاد نیوز). فقط می‌تواند رژیم را تطهیر کند.

به جرأت می‌توان گفت که بیش از ۸۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند.

آنچه که گفته شد مقایسه خط فقر، درآمد کارگران و تورم در دو سه سال اخیر بود. ولی برای درک بیشتر ثبات فقر در ایران باید به تاریخ ۴۵ ساله جمهوری اسلامی ایران رجوع کرد.

«الان نسبت به قبل انقلاب به شدت گرانی وجود دارد اما باید با دستمزدها مقایسه شود. برای مثال یک عدد تخم مرغ قبل از انقلاب ۴ ریال بوده است الان ۴۰۰ تومان یا ۴ هزار ریال است. یعنی هزار برابر شده. یک عدد نان سنگک ۵ ریال بوده است و الان هزار یا ۱۵۰۰ تومان است یعنی دوهزار برابر شده است. یک کیلو گرم روغن نباتی در سال‌های پیش از انقلاب ۶۴ ریال بوده است، الان ۹۰ هزار ریال است.» (دنیای اقتصاد – محمد رضا مرندی عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی)

ایشان سپس می‌فرمایند : «افزایش قیمت‌ها بسیار زیاد بوده است اما باید همین را بر اساس دستمزدها هم مقایسه کنیم. دستمزد یک روز کارگر در پیش از انقلاب ۶۰ ریال بوده است اما دستمزد یک کارگر روزانه در سال ۹۸، ۵۰ هزار تومان است … یک کارگری که ۶۰ ریال دستمزد داشته با این دستمزد چند نان سنگک ۵ ریالی می‌توانست بخرد؟ ۱۲ نان؛ اما همین کارگر امروز ۵۰ هزارتومان درآمد دارد و اگر نان را یک‌هزار و پانصد تومان در نظر بگیریم می‌تواند ۳۲ نان تهیه کند.» (همانجا)

ایشان با همین بلاهت و دغلکاری وضعیت کارگران را نسبت به سابق بهتر ترسیم می‌کند. وضعیت معیشت کارگران در زمان پهلوی اسف انگیز بود. کارگران مهاجر بی سرپناه، بدون امنیت اجتماعی فقط می‌توانستند با مزدی که می‌گیرند نهار ظهرشان را با نان و کوکاکولا ترتیب دهند.

در جمهوری اسلامی بنا به گفته جناب مرندی، گرانی سرسام آوری گریبان زحمتکشان را گرفت. این درست است که مزدها بالا رفت ولی ایشان آگاهانه و مغرضانه تورم را زیر لحاف قایم می‌کند. مزد ۵۰ هزار تومانی کارگر در سال ۱۳۹۸ با تورم ۶۳ درصدی همراه بود. در سال ۱۴۰۱ مزد کارگران با تورم ۱۰۷٫۵۵ درصدی همراه بود و امروز بر مبنای داده‌های خود رژیم «تورم سال ۱۴۰۲ بر اساس اسناد بانک مرکزی: بیش از ۵۲ درصد…» بوده است (ایران اینترناشنال)

در نتیجه فقر زحمتکشان و اکثریت مردمان ایران از زمان رضا شاه تا به امروز ادامه دارد، فقری که هر روز عمیقتر و مرگبارتر گریبان این مردم ستم دیده را می‌فشارد.

لذا فقر در ایران فقر نهادینه شده است. فقری نیست که با بهتر و یا بدتر شدن اوضاع اقتصادی سیاسی ایران بهتر و بدتر شود. فقر در ایران هر روز گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شود. هیچ درمانی هم در این رژیم و یا هر رژیم سرمایه‌داری دیگری بر آن متصور نیست.

فقر در کشور ما یک فقر هندی‌ست؛ فقر با ثبات، لجوج، خانمان برافکن و همیشه گسترش یابنده.

این فقر به کارگران و دیگر زحمتکشان می‌گوید اگر مرا نمی‌خواهید باید افکار واهی را بدور افکنید و خود را زیر پرچم کمونیسم متشکل کنید و سرمایه‌داری را به دور افکنید، فقر و سرمایه‌داری هر دو با هم روبیده می‌شوند.

برگرفته از: نظم کمونیستی