21/11/2024

کار برای سیر کردن شکم؛ تصویری از زندگی زنان در سایه بحران اقتصادی

مدینە مامداوغلو

آمد در این برهه که بحران اقتصادی به طور فزاینده‌ای عمیق‌تر می‌گردد و محصولات تولیدکنندگان در مزارع بلااستفاده باقی می‌ماند، عموم مردم قادر به مراجعه به بازار و یا میادین میوه و تره‌بار نیستند. زنان کارگر که به شدت تحت تأثیر بحران اقتصادی قرار گرفته‌اند – بحرانی که هم تولیدکننده و هم مصرف‌کننده را به شدت متأثر ساخته است – دیگر نمی‌توانند مواد زمستانی و خشک کردنی‌هایی را که پیش‌تر جهت صرفه‌جویی تهیه می‌نمودند، آماده سازند.

زنانی که تلاش می‌کنند فلفل و بادمجان خشک شده را در کیسه‌ها به فروش برسانند، با صرف ساعات متمادی کار اضافی، قادر می‌شوند برای خانواده‌های خود نان تهیه نمایند.

زنانی که هر سال در اواخر ماه آگوست، پیش از آغاز فصل سرما، اقدام به تهیه مواد خشک کردنی می‌نمایند، با خرید گوجه فرنگی، بادمجان و فلفل، تدارکات زمستانی خود را شروع می‌کنند. این زنان که به میادین میوه و تره‌بار مراجعه نموده و محصولات مورد نیاز خود را خریداری می‌کنند، به خشک کردن فلفل‌ها می‌پردازند و گوجه فرنگی و بادمجان‌ها را نیز از طریق کباب کردن برای مصرف زمستانی آماده می‌سازند. زنانی که هر سال در این فصل فعالیت خود را آغاز می‌کنند، باغچه‌ها، بالکن‌ها و پشت بام‌های منازل خود را با مواد خشک کردنی انباشته می‌سازند. برخی از آنان جهت تأمین نیازهای خانواده خویش وقت صرف این کار می‌کنند، در حالی که گروهی دیگر از زنان با تهیه و فروش مواد خشک کردنی، که آن را به عنوان یک فرصت شغلی تلقی می‌نمایند، کسب درآمد می‌کنند.

احساس اجبار و نیاز بە انجام کار

زنانی که اظهار می‌دارند در سال‌های اخیر میزان خرید سبزیجاتی را که پیش‌تر به صورت گونی خریداری می‌کردند، کاهش داده‌اند، نسبت به افزایش قیمت‌ها اعتراض می‌نمایند. این زنان بیان داشتند که در قبال کاری که هم در کنار آتش و هم در ردیف کردن نخ‌ها انجام می‌دهند، دستمزد متناسبی دریافت نمی‌کنند. بیرسنسونمز و هاواتوتار که در محله شهیتلیک آمد سکونت دارند، در حین پهن کردن مواد خشک کردنی شسته شده و به نخ کشیده در آفتاب با همکاری یکدیگر، اذعان داشتند که این فعالیت را صرفاً جهت تأمین معاش انجام می‌دهند و ناگزیر از اشتغال به این کار هستند.

بیرسن سونمز که توضیح داد هم برای فروش و هم برای فرزندانش مواد خشک کردنی تهیه می‌کند، به معضل بیکاری اخیر نیز اشاره نمود. وی که می‌گوید به علت افزایش قیمت‌ها قادر به تأمین مخارج زندگی نیستند و در یافتن شغل با مشکل مواجه‌اند، تشریح کرد که به عنوان آخرین راهکار به کار تهیه مواد خشک کردنی روی آورده است.

سایه گرسنگی بر زندگی کارگران

بیرسن سونمز با اشاره به تأثیر بحران اقتصادی بر زندگی‌شان، چنین اظهار داشت: «ساعات متمادی در این مکان به کار مشغولیم. در هیچ جا فرصت شغلی وجود ندارد. حاضریم به هر کاری تن دهیم، اما دیگر حتی یافتن شغل نیز میسر نیست. هزینه‌های زندگی به شدت افزایش یافته و از عهده تأمین مخارج برنمی‌آییم. به دلیل عدم توانایی در تأمین معاش، نه قادر به تهیه نان برای خانواده هستیم و نه می‌توانیم از فرزندانمان مراقبت کنیم. اشتغال و کسب درآمد امری مذموم نیست. ضروری است تمام زنان برای خود کار کنند. ما در این مکان ساعات طولانی به کار می‌پردازیم. گاه من به سایر زنان یاری می‌رسانم و گاه آنان مرا یاری می‌دهند. همگی با مشارکت یکدیگر این محصولات را آماده می‌سازیم و به فروش می‌رسانیم. چنانچه از این فعالیت نیز دست بکشیم، با گرسنگی مواجه خواهیم شد.»

چالش تأمین مواد اولیه

بیرسن سونمز در ادامه سخنانش به نکات ذیل اشاره نمود: «در حال حاضر هم بازار و هم مواد غذایی با افزایش قیمت مواجه شده‌اند. در گذشته قادر به خرید سبزیجات با قیمت پایین‌تری بودیم، اما محصولی که پیش‌تر به قیمت ۵ خریداری می‌کردیم، اکنون به ١۵ افزایش یافته است. شرایط زندگی بسیار دشوار گردیده، به طوری که اکنون هنگام مراجعه به مکانی، دست خالی بازمی‌گردیم. امکان خرید هیچ کالایی وجود ندارد و این حقیقتی است که هیچ کس نمی‌تواند آن را انکار نماید.

در حال حاضر تمام روز را به زحمت مشغولیم، اما مردم مواد خشک کردنی را گران‌قیمت تلقی می‌کنند، در حالی که درآمد حاصله کفاف هیچ یک از نیازهایمان را نمی‌دهد. فرسودگی بسیاری را متحمل می‌شویم، اما قادر به دریافت پاداش متناسب با زحماتمان نیستیم.» وی با بیان این سخنان، مشقاتی را که تجربه می‌کنند به اختصار بیان داشت.»

«کار می‌کنیم تا گرسنه نمانیم»

هاوا توتار که از سه سال قبل از طریق تهیه و فروش مواد خشک کردنی کسب درآمد می‌نماید، چنین اظهار داشت: «در شرایط فقر به سر می‌بریم و ناگزیر از انجام این کار هستیم. محصولات را خرد می‌کنیم، روی نخ‌ها به منظور خشک شدن قرار می‌دهیم و سپس به فروش می‌رسانیم. این فعالیت به شغل ما مبدل گشته است. با درآمد حاصل از این کار، قادر به تهیه نان برای خانواده خود هستیم. یکی از ما به باز کردن دلمه می‌پردازد، دیگری کنار آتش می‌ایستد. همگی با مشارکت یکدیگر این کار را به انجام می‌رسانیم. گاه موفق به فروش می‌شویم و گاه خیر. آن ٣ لیره اضافی که دریافت می‌کنیم کفاف هیچ یک از نیازهایمان را نمی‌دهد. هر روز با گرسنگی به منزل بازمی‌گردیم، گاهی قادر به تهیه نان هستیم و گاهی نه. به منظور تأمین نان برای فرزندانم به این کار مبادرت می‌ورزم. اگر مجبور نبودم، از انجام آن امتناع می‌کردم.» وی با بیان این سخنان اشاره نمود که علی‌رغم مشقاتی که متحمل می‌شوند، قادر به دریافت پاداش متناسب با زحماتشان نیستند.

JINH